سازمانهای اسرائیلی در بسیاری از موارد، آینده اوضاع سیاسی برخی کشورهای عربی را زیر ذرهبین قرار میدهند. این در حالی است که برخی ناظران عرب این را بخشی از جنگ روانی تلآویو ارزیابی میکنند.در این میان، طرفهای رسمی اسرائیلی افزودند: مبارک اخیرا بسیار ضعیف و ناتوان شده و به کندی سخن میگوید و حضور وی در محافل رسمی از سر اضطرار بوده و بهرغم آنکه مسئولیتها و وظایف خود را به انجام میرساند اما وضعیت وی نگرانکننده است. مبارک دیگر آنگونه که بود نیست.
براساس اطلاعات این مسئولان، مبارک دست کم یک بار فرزند خود جمال را به نیابت از خویش به یک محفل رسمی فرستاده است. روزنامه جروزالم پست با نقل این اطلاعات از موساد افزود: بهنظر میرسد مبارک نتواند دوره ریاستجمهوری خویش را که در 2005 آغاز شده و تا 2سال دیگر پایان میپذیرد، به پایان برساند.
اکنون دیگر سخن گفتن درباره تلاش نظام مصر برای عملی ساختن اصل موروثی کردن و انتقال قدرت به جمال مبارک، امری ملال آور و مایه نگرانی شده است، چرا که در روند آن مسئله بهصورتی نمایانده شده که گویی نزاع بر سر قدرت میان نظام حاکم و گروه الاخوانالمسلمین است و گویی مصر تمامی گزینههای دیگر را از دست داده و تنها گزینه فراروی آن انتخاب از بین نئولیبرالها (حزب حاکم) و تندروهای اسلامی - از نگاه غرب- (الاخوان المسلمین) است و میان این دو، مصریان میباید یکی را برگزینند.
نزاع میان دو طرف اینگونه نمایانده شده است و گویی مصریان زمامامور را به دست دارند و طرفهای متنازع، آزادی انتخاب را به آنان واگذاردهاند. این در حالی است که واقعیت چیز دیگری است و مصریان در یک وادی و هر دو طرف متنازع بر سر قدرت در وادی دیگری به سر میبرند. دل مشغولی مصریان اکنون نه جانشین مبارک بلکه فراهم کردن لوازم اولیه معیشت و دست و پنجه نرم کردن با بیکاری، آموزش و بهداشت است.
اما سؤال این است که با توجه به عدماهتمام ملت مصر به این مسئله، کدام طرف به نزاع برسر قدرت توجه میکند و بدان میپردازد؟ باید اذعان کرد که ملت مصر در پی از دست دادن توان بر تغییر و اصلاح، آزادی و اراده خویش را نیز از دست دادند و مخالفتها در حد شعارهایی ضعیف منحصر ماند. حتی فریادهایی که پیش از این در مخالفت با اصل موروثی کردن قدرت بلند میشد اکنون یا بهدلیل خفه کردن آنها و بازداشت افراد و یا بهدلیل
ناامیدی و سرخوردگی، به خاموشی گراییده است.
در این تصویر مبالغه و اغراقی وجود ندارد. دیگر برای مصریان اهمیتی ندارد که چه کسی بر سر قدرت بماند و چه کسی از آن کنارهگیری کند. از اینرو چندان عجیب نیست که رسانههای گروهی مصر برای درخشان جلوه دادن چهره جمال مبارک سفرهای داخلی وی در الصعید و دلتا را در بوق و کرنا کرده و شعار وی تحت عنوان توسعه هزار روستای فقیر در مصر را تکرار کنند.
این سفرها در واقع سفرهایی برای انتخاباتی زودهنگام بر سر کرسی ریاستجمهوری نه برای انتخاب شدن – آنگونه که رسانهها تبلیغ میکنند چرا که چیزی به نام انتخاب وجود ندارد- بلکه برای بزرگ جلوهدادن گذشته و عملکرد وی به هنگام به قدرت رسیدنش است.
این امر بیش از آنکه در گرو موافقت ملت مصر باشد، رهین موافقت آمریکا و اسرائیل است و این مسئله تشکیک بردار نیست؛ چرا که نه آمریکا و نه اسرائیل اجازه نخواهند داد گروههای سیاسی مخالف با آنها در مصر به قدرت برسند، زیرا امنیت هر کدام از این دو در منطقه، در گرو ماندن مصر زیر ذره بین و مرهون فعال ماندن قرارداد کمپ دیوید است.
کسانی هم که از حسنی مبارک خواستند تا برخی از مواد زمینهساز موروثی کردن قدرت در قانون اساسی را تغییر دهد، اینبار فریادهای خود را تکرار نخواهند کرد چرا که همگی میدانند نظام مصر به صراحت 4بار از دولت سابق آمریکا خواسته تا از موروثی کردن قدرت و انتقال آن به جمال مبارک حمایت کند.
سایت وطن این امر را اینگونه گزارش داد: یک مقام دیپلماتیک آمریکایی اعلام کرد حسنی مبارک از همتای آمریکایی خود جورج بوش 4بار خواسته بود تا از انتقال قدرت به جمال حمایت کند.
این مقام تصریح کرد: نظام مصر در مقابل، وعده ارائه تعهدات و ضمانتهای لازم را داده است. این مقام دیپلماتیک آمریکایی که 2دوره جداگانه در قاهره فعالیت داشته همچنین گفت: بوش در هر 4بار به حسنی مبارک گفته است که اطلاعات آمریکا گویای آن است که پروژه موروثی کردن قدرت از نگاه مردم مصر مردود است و ایالات متحده نمیتواند بهصورت صریح از این اصل حمایت کند و مرتکب ماجراجویی شود زیرا واشنگتن میخواهد چهره خود را در میان ملتهای عربی و اسلامی ترمیم کند.
این مقام افزود: بوش در 2 بار آخری که مبارک این خواسته را تکرار کرده بود، گفته بود: آمریکا هیچگاه در برابر پروژه موروثیکردن قدرت درصورت موفقیت نظام مصر در عملی کردن آن بدون وارد کردن خسارتهای دردسرساز برای آمریکا نخواهد ایستاد.
درصورت صحت این خبر، مسئله نیازمند نشانهای آشکار است که حاکی از این امر باشد. آغاز زودهنگام تبلیغات رسانهای برای ترمیم چهره جمال مبارک بهمنظور معرفی وی به جهانیان بهعنوان فردی بهرهمند از محبوبیت گسترده بهویژه در میان طبقه فقیر و نیز دارای دستاوردهای عظیم و استراتژیهای تاثیرگذار بر آینده مصر و منطقه یکی از این نشانههای آشکاراست. با این حال باید 2 نکته را در نظر داشت:
1- نظام مصر بیش از آنکه درصدد جلب موافقت مردم با این پروژه باشد، تمایل شدید به موافقت آمریکا با اصل موروثیکردن قدرت دارد و در این میان از هر تلاشی برای تشویش چهره تمامی مخالفان این پروژه از ایمن نور تا اخوانالمسلمین فروگذاری نکرده است.
تحقق این پروژه بدون آمریکا دشوار خواهد بود همچنانکه موافقت اسرائیل نیز میباید کسب شود. اسرائیل در این میان، تمایل فراوانی به بقای نظام مصر بهعنوان ژاندارم فراهم ساز امنیت مرزهای غربیاش دارد و اینکه قرارداد کمپ دیوید که مصر را خارج از گستره نزاع عربی اسرائیلی قرار میدهد همچنان فعال بماند. افزون بر این، مسئله صادرات گاز طبیعی مصر به اسرائیل را نیز نباید از یاد برد. از این رو، این عامل خارجی اکنون تاثیر فراوانی در تعیین جانشین حسنی مبارک دارد.
در این میان، برخی جریانهای سیاسی منتظر اقدامی ناگهانی از سوی ارتش هستند تا تمامی پیشبینیها را نقشبرآب کرده و چه بسا به رویاهای جمال مبارک برای رسیدن به قدرت ضربه زند.در این جریان نباید این نکته را از یاد ببرد که ارتش مصر نمیتواند کودتایی شبیه به کودتای ولد الفال در موریتانی صورت دهد زیرا کمپ دیوید خود داور و فیصله بخش این مسئله خواهد بود و این قرارداد باعث خواهد شد تا اسرائیل فرد مطلوب خود را تحمیل کند؛ فردی که نام وی همچنان در فایلی به کلی محرمانه نوشتهشده و چه بسا جمال مبارک یا عمر سلیمان رئیس سازمان اطلاعاتی مصر باشد و شاید فرد دیگری که از دور، دستی بر آتش دارد و تنها زمانی در عرصه ظاهر خواهد شد که اسرائیل زمان آن را تعیین و مشخص سازد.
مهم این است که کمپ دیوید شاهرگی است که از یک سو، امنیت را برای اسرائیل به ارمغان میآورد و از سوی دیگر یأس و ناامیدی را در میان ملت مصر میگسترد.
2- اگر فرض کنیم که آمریکا مخالفت ملت مصر با اصل موروثیکردن قدرت را در نظر میگیرد و مسئله منوط به اپوزیسیون است، باید گفت این فریادها اکنون خاموشی گرفته و تاثیرگذاری آنها به حداقل رسیده است و اگر واشنگتن از واکنشی غیرمنتظره از سوی ملت مصر به هنگام به قدرت رسیدن جمال مبارک بیم دارد، این امر بدان معنا نخواهد بود که پیاده کردن دمکراسی در هر مکان از جهان توسط آمریکا بدان اندازه اهمیت دارد که وجود نظامهایی طرفدار خویش.
دلیل این مسئله همان نکتهای است که در خبر بالا آمده و آن اینکه آمریکا درصورت موفقیت نظام مصر در موروثی کردن قدرت بدون خسارتهایی دردسرساز برای آمریکا، هرگز در برابر آن نخواهد ایستاد و حتی حضور اوباما در قدرت و شعارهای وی برای تغییر به معنای آن نیست که گسترش دمکراسی در جهانسوم به همان اندازه برای آن اهمیت دارد که تغییر شیوه تعامل با ملتها با حفظ همان اصول که سیاست خارجی آمریکا بر پایه آنها نهاده شده است؛ همچنانکه بدان معنا نخواهد بود که آمریکا اطلاعی از نام مکتوب در فایل صهیونیستها ندارد بلکه معنای آن این است که مصر با توجه به موقعیت راهبردیاش امروز برای آمریکا بسیار مهمتر از اهمیت آن در روزگار امپراتوری بریتانیاست که به هنگام اطلاع از حمله ناپلئون در سال 1798 به مصر برای ضربه زدن به بریتانیا در داخل مهمترین مستعمرهاش در شرق دچار شوک شده و تنها زمانی آرام گرفت که حمله فرانسه برای تحقق اهداف خود و اشغال مصر با قدرت نظامی در سال 1882 را با شکست مواجه ساخت. مصر امروز برای آمریکا به مثابه دروازه اصلی برای سیطره بر یمن، سومالی و خلیجفارس و راه همواری برای رسیدن ناوگانهای دریایی آن به تمامی کشورهای مشرق زمین و پایگاه اصلی این ناوگانها در دریای مدیترانه و دریای سرخ است.
با نگاهی به نقشه، اهمیت مصر برای آمریکا و کل غرب را در خواهیم یافت و هر نظام انقلابی که حاکمیت مصر را به دست گیرد تا زمانی که طرفداری خود از کاخ سفید و هم پیمان آن یعنی اسرائیل و التزام خود به کمپ دیوید را اعلام نکند، مردود است و با وجود اختلاف میان کشورهای عربی و نیز تنشهای مذهبی و فرقهای و وجود مرز میان کشورهای عربی و نیز میزان زیاد مشکلات مردم مصر در دوره اخیر، مصر در بند طرفهای خارجی خواهد بود و صحنهگردان آن ناوگانهای دریایی آمریکا مستقر در دریای مدیترانه از یک سو و کنیست اسرائیل از سوی دیگر خواهد بود که هر دو در پیوند با کاخ سفیدهستند و این همان واقعیتی است که بسیاری از افشای آن بیم دارند و تنها به این عبارت بسنده میکنند که آمریکا مصالحی در منطقه دارد و میباید از این مصالح حمایت کند. این عبارت را باید اینگونه تصحیح کرد که آمریکا منطقه را اشغال میکند و ملتهای اشغال شده میباید علیه اشغالگر که بهدلیل عدموجود توازن قوا قدرت را در اختیار دارد، عصیان کنند و برآشوبند.